داستان کوتاه هنر یادگیری The Art of Learning

کتاب هنر یادگیری (2007) راهکارهایی برای بهبود عملکرد ذهن ارائه می‌دهد. در این کتاب نویسنده تجربه‌هایی از تمرین‌های شطرنج بازان و هنرمندان رزمی‌کار به اشتراک می‌گذارد تا شما را با طیف گسترده‌ای از روش و تکنیک‌هایی آشنا کند که مغزتان برای سخت، سریع و مؤثرتر کار کردن آماده می‌کنند.

In order to win, you have to experience losing first.

Sure, none of us like to lose. Whether it’s a tennis match, the fight for a promotion or a game of Monopoly, losing isn’t something we look forward to. But should we look upon losing so negatively?

The truth is, losing has its benefits. This is a lesson the author first learned when he was ten years old, when he began to compete in adult chess tournaments. He started off losing matches, which was frustrating at first. But he then started reflecting on his performance: why weren’t his skills up to scratch?

The author realized that he was losing matches because of a lack of concentration. In adult tournaments, matches were twice as long. At such a young age, he simply couldn’t match the focus and concentration of his older opponents. Losing helped him realize that endurance was his main weakness, so he began to work to improve it.

If you want to improve your performance, you need to seek out opponents that are better than you. By investing in loss, you can welcome the opportunity to learn. This is true no matter what your specialty or field, and it’s even true for children, too.

These days, many parents and teachers believe that competition is unhealthy for children. But the opposite is true: just the right amount of competition can equip children to cope with obstacles later in life. So how much competition is the right amount? One way to approach it is by using short-term goals to nurture a long-term goal.

If a child loses a sporting match or a competition in a hobby they care about, parents should first make sure to assure their child that it’s okay if they feel sad or disappointed. Parents should also show the child how proud they are of her, and help her identify ways to improve. From this, the child can develop the short-term goal of learning new skills and developing new strengths before the next competition.

برای برنده شدن اول باید باخت را تجربه کرد.

قطعاً هیچکس باختن را دوست ندارد. خواه بازی تنیس، رقابت برای گرفتن ترفیع شغلی یا بازی مونوپولی باشد؛ در هیچ زمینه‌ای دوست نداریم بازنده باشیم اما آیا همیشه باید به باختن با دید بد نگاه کرد؟

واقعیت این است که باختن، مزایای خودش را دارد و این درسی است که نویسنده کتاب آموخت؛ وقتی ده ساله بود و درست زمانی که تصمیم گرفت در رقابت شطرنج بزرگسالان شرکت کند. در آغاز،همه بازی‌ها را می‌باخت که البته واقعاً حس بدی به او دست می‌داد اما کمی بعد به عملکردش فکر کرد و از خود پرسید چرا مهارت‌هایم به اندازه کافی خوب نیست؟

نویسنده فهمید که بخاطر تمرکز پایین در مسابقات برنده نشده‌است. زمان مسابقات بزرگسالان، دو برابر بیشتر از مسابقات دیگر طول می‌کشید. در آن سن کم نمی‌توانست به اندازه حریفانش تمرکز و حواس جمع داشته باشد. باختن به او کمک کرد که بفهمد طاقت کمی دارد و باید در جهت بهبود آن تلاش کند.   

اگر می‌خواهید عملکرد خود را بهتر کنید، باید حریف‌هایی که از خودتان بهتر‌اند را بشناسید. با پذیرش باخت، به فرصت‌ها خوش‌آمد می‌گویید. در هر رشته و تخصصی حتی برای بچه‌ها هم این موضوع صدق می‌کند.

این روزها بسیاری از والدین بر این باوراند که رقابت برای کودکان ضرر دارد. اما در حقیقت رقابت به اندازه می‌تواند به کودکان در روبه‌رو شدن با موانع آینده کمک کند. بنابرین چه مقدار رقابت لازم است؟ یکی از راه‌های رسیدن به آن استفاده از اهداف کوتاه مدت برای پرورش اهداف بلند مدت است.

اگر کودکی در مسابقه ورزشی یا تفریحی مورد علاقه‌اش باخت، والدین او باید به کودکشان اطمینان خاطر دهند که داشتن احساس ناراحتی و ناامیدی اشکالی ندارد. همچنین والدین باید نشان‌دهند که چقدر به کودک خود افتخار می‌کنند و به او کمک کنند راه پیشرفت را پیدا کند. این گونه کودکان با یادگرفتن مهارت‌های جدید می‌توانند اهداف کوتاه مدتشان اصلاح کنند و تا قبل از رقابت بعدی نقات قوت جدیدشان را پرورش دهند.مشاهده متن انگلیسی

Prepare to feel vulnerable during the learning process.

Natural talent can only take you so far. If you want to be the best, you’ve got to be ready and willing to learn, which means facing your own vulnerability and mistakes. This can be a little daunting, but it’s a natural part of the learning process.

When we’re in a learning phase, we often feel weak, exhausted or hopeless, and this is something we can also experience physically. A boxer with a great right hand but a weak left hand will take plenty of punches and go through some tough rounds while learning to use his left side more skillfully.

Although learning through trial, error and slow improvement is tough, we should be careful not to doubt ourselves. This can quickly lead to a downward spiral, in which we berate ourselves for every mistake, and the possibility of achieving our goals seems to shrink at every turn.

Luckily, it’s simple to avoid this vicious cycle; it all comes down to taking a step back each time you make a mistake.

If something goes wrong in your training or practice, find your own personal trick to regain clarity of mind. You could take a few deep breaths, splash cold water on your face or even sprint 50 yards! Whatever it is that works for you, it’s vital to have this technique on hand so you can keep your positive energy flowing.

برای احساس آسیب‌پذیر بودن در زمان یادگیری آماده باشید.

استعدادهای ذاتی فقط می‌توانند برای زمان حاضر خوب باشتد. اگر می‌خواهید بهترین باشید، باید آماده و خواستار یادگیری باشید به این معنا که باید با آسیب‌پذیری و اشتباهات خود روبه‌رو شوید. این کار کمی هولناک به نظر می‌رسد اما یکی از مراحل طبیعی فرآیند یادگیری است.

وقتی در مرحله یادگیری هستیم، گاهی احساس ضعف، خستگی و ناامیدی داریم و آن‌ها را در جسم خود نیز حس می‌کنیم. بوکسوری که دست راست خیلی قوی ولی دست چپ ضعیفی دارد با یادگرفتن این که چگونه از سمت چپ بدنش با مهارت بیشتری استفاده کند می‌تواند بسیاری از مشت‌ها را بگیرد و بعضی از راند‌های دشوار را ببرد.

اگرچه یادگیری از با آزمون، خطا و رشد کند دشوار است اما باید مراقب باشیم که به خودمان شک نکنیم. این فکر ما را به سمت مارپیچی رو به پایین هدایت می‌کند که در آن خود را برای هر خطایی سرزنش می‌کنیم و احتمال رسیدن به اهدافمان هر بار کمتر به نظر می‌رسد.

خوشبختانه، ترک این چرخه معیوب آسان است؛ فقط باید وقتی اشتباه کردید یک قدم به عقب برگردید.

اگر در تمرین و تلاش اشتباهی رخ داد، حقه شخصی خودتان را به کار ببندید تا دوباره به نظم ذهنی برگردید. می‌توان چند نفس عمیق کوتاه کشید، آب سرد روی صورتتان بپاشید یا حتی 45 متر با سرعت بدوید! بسیار مهم است که هر تکنیکی که روی شما جواب دهد را انجام دهید تا بتوانید انرژی مثبت خود را حفظ کنید.

Stay on track with an incremental approach to learning.

Out of all the motivated and talented people in the world, only a few really make it big. Why? Unfortunately, all too many people veer off their path to success after one mistake that scares them away. This is part of an entity approach to learning, and it’s one to avoid.

When we see our intelligence, skill or talent as a fixed entity, success or failure seems to be the result of how much of this entity you possess. This makes us far more likely to quit when faced with difficult challenges, as we believe that if we can’t overcome them the first time, we simply don’t have the ability to overcome them at all.

In short, an entity approach to learning prevents you from doing any real learning at all. If you want to gain from the inevitable mistakes and shortcomings that you will experience in your training, you’ll need to develop an incremental approach to learning.

By taking the incremental approach, we recognize that we have the ability to grasp any concept or skill, as long as we put in the necessary hard work. Unlike those employing an entity approach, people with an incremental approach are far more likely to rise to a challenge.

The difference between these two learning approaches was revealed in a study where children were given easy math problems to solve. All of them solved the problems correctly and progressed to the next round, where they received much more difficult problems that they were unable to solve.

Children with an incremental approach were excited about the challenge, while children with an entity approach reported feeling discouraged.

In the final round, the children were presented with easy problems once again. Those with an incremental approach solved them easily; in contrast, the children with an entity approach, suffering from decreased self-esteem after the second round, were unable to complete problems they would easily have been able to solve beforehand.

با رویکرد افزایشی هیچ وقت در جا نمی‌زنید

از بین تمام افراد با استعداد و باانگیزه در جهان تنها تعداد کمی از آن‌ها واقعاً کار بزرگی انجام می‌دهند. چرا؟ متأسفانه بسیاری از افراد با انجام تنها یک اشتباه می‌ترسند و مسیرشان را تغییر می‌دهند. این مرحله بخشی از رویکرد وجودگرا در یادگیری است که باید از آن پرهیز کرد.

وقتی هوش، مهارت یا استعدادمان را به عنوان موجودیت ثابت در نظر می‌گیریم، موفقیت و شکست نتیجه مقدار تأثیر موجودیت در فرآیند کارتان میشود. این رویکرد باعث اجازه نمیدهد که در مواجهه با چالش های دشوار به راحتی از آن‌ها عبور کنیم زیرا معتقدیم اگر اولین بار نتوانیم بر آنها غلبه کنیم پس به طور کلی توانایی غلبه بر آن‌ها را نداریم.

خلاصه رویکرد وجودگرا مانعی برای یادگیری حقیقی می‌شود. برای استفاده از اشتباهات و کاستی‌های اجتناب‌ناپذیر که در فرآیند یادگیری تجربه خواهید کرد باید رویکردی افزایشی داشته باشید.

با رویکرد افزایشی، می‌توان در صورت تلاش جدی هر مهارت و محتوایی را یادگرفت. برخلاف رویکرد وجودگرا، افراد با رویکرد افزایشی به احتمال زیاد به چالش‌های زیادی کشیده می‌شوند.

تفاوت بین این دو رویکرد یادگیری در مطالعه‌ای معلوم شد که در آن از کودکان خواستند به مسئله‌های ساده ریاضی جواب دهند. همه آن‌ها به مسئله پاسخ صحیح دادند و به مراحل بعدی ‌رفتند در این مرحله مسئله‌های سخت‌تری بود که نمی‌توانستند حل کنند.

کودکانی که رویکرد افزایشی دارند به چالش علاقه‌مند‌ بودند در حالی که کودکان با رویکرد وجودگرا نسبت به حل مسئله سرد شدند.

در مرحله آخر به کودکان دوباره مسئله‌ای آسان دادند. آن‌هایی که رویکرد افزایشی داشتند به راحتی مسئله را کردند در عوض کودکانی که رویکرد وجودگرا داشتند، بعد از مرحله دوم خودباوری خود را از دست داده بودند و مسئله‌ای به که راحتی حل می‌شد را بی‌پاسخ رها کردند.

Practice turns learned techniques into intuitive responses.

For most of us, the incredible speed and agility of a martial arts master seems thoroughly unattainable. But is it really? These masters have simply trained so much that they have reached the point of fighting intuitively. You too can get this good at any skill – but how?

As the cliché goes, practice makes perfect. Any technical information, from patterns to strategies to techniques, can feel like natural, instinctual intelligence if you practice and apply them enough. For example, every chess beginner learns that the pieces have numerical equivalents – a bishop, for instance, is worth three pawns.

At first, players will count the equivalents in their heads, but this eventually stops once they manage to improve their skill level. What happens? Well, something that was once seen mathematically is now felt intuitively. And once certain patterns become intuitive to you, that’s when the fun really begins.

Skilled chess players are able to play with patterns, making small adjustments to confuse their opponents and gain advantages. One fundamental pattern or principle in chess is central control, whereby a player who dominates the middle of a chessboard has the strategic advantage.

But, if you’re a chess star like Michael Adams, you can win even when all your pieces are along the sides of the board, having twisted the classic central control pattern to your advantage. The greatest benefit of training your intuition, however, is being able to free up your conscious mind. When you don’t have to remind yourself of how certain patterns work, you can zoom in on different details.

A superior martial artist can use his extra focus to look for the subtlest weaknesses in his opponent’s position, or even monitor their blinking in order to attack at just the right second. Yes, these are things that the human mind really is capable of!

با تمرین، فن‌هایی که یاد می‌گیرید به واکنش‌های شهودی تبدیل می‌شوند

برای اکثر ما سرعت و مهارت فوق العاده استادان هنرهای رزمی کاملاً دست نیافتنی به نظر می‌رسد اما آیا این توانایی‌ها واقعی هستند؟ این گونه استادها آن قدر تمرین کرده‌‌اند که به نقطه شهود در مبارزه رسیده‌اند. شما هم می‌توانید در هر مهارتی به این نقطه دست یابید اما چگونه؟

براساس کلیشه‌ها، تمرین باعث کمال می‌شود. هر اطلاعات فنی، از الگو تا استراتژی و فن، با به کار گیری و تمرین کافی می‌تواند به آگاهی طبیعی و غریزی شود. برای مثال، هر کسی که تازه‌کاری در بازی شطرنج، می‌فهمد که هر مهره معادل عددی دارد مثلاً فیل به اندازه سه سرباز ارزش دارد.

در آغاز، بازی‌کنندگان معادل‌ها را در ذهن خود حساب می‌کنند اما وقتی مهارتشان بالاتر رفت دیگر به انجام این کار نیازی ندارند.

دیدیم که موضوع ریاضی به شهودی تبدیل شد و لذت واقعی وقتی آغاز می‌شود که الگویی مشخص تبدیل به شهود شود.   

شطرنج بازان ماهر می‌توانند با الگوبرداری بازی کنند و اصلاحات کوچکی انجام می‌دهند تا حریفان خود را گیج کرده و امتیاز کسب کنند. یکی از الگوها یا اصول پایه در شطرنج الگوی «مرکز مرکز» است که طبق آن بازی‌کننده‌ای که مهره‌هایش وسط صفحه شطرنج است امتیاز استراتژیک دارد.

اما اگر شطرنج‌‌باز معروفی چون مایکل آدامز باشید می‌توانید حتی در صورتی که مهره‌هایتان در اطراف صفحه پراکنده شده باشد هم می‌توانید بازی را ببرید و الگوی مرکز مرکز را به نفع خود دور بزنید. بهترین مزیت تقویت شهود این است که ذهن آگاهتان را آزاد می‌کند. هنگامی که دیگز لازم نباشد به خودتان یادآوری کنید که چطور الگوهای مشخص کار می‌کنند می‌توانید روی جزئیات مختلف تمرکز کنید.

هنرپیشه رزمی کار می‌تواند از تمرکز اضافی خود برای جستجوی ضعف‌های موقعیت حریف خود استفاده کند یا حتی او را تحت نظر ‌بگیرد تا در لحظه مناسب حمله کند. بله ذهن انسان واقعاً می‌تواند این‌گونه کارها را انجام دهد!

Embrace disruptions as opportunities to cultivate resilience.

Picture this: you’re in a state of perfect concentration – and suddenly, your phone rings. Or your child comes to play with you. Or your partner has to ask you an important question about something. Would you get annoyed?

When we react to disruptions with irritation, stress or anger, it means we’re in the hard zone. In these situations, we feel that the world should cooperate with us and our current state of mind. But the world simply doesn’t work that way! We should be able to function even under less-than-ideal circumstances.

How?

By entering the soft zone. This means rolling with the punches and accepting whatever circumstances we face, no matter how frustrating they might be. This, in turn, allows us to cultivate resilience when disaster strikes.

For example, the author once lost an important chess tournament because of a song that was constantly distracting him – it wasn’t playing in the background, but it was stuck in his head. Even this was enough to shake the supreme concentration required to manage calculations during a match.

Recognizing this as a problem, the author started playing music while practicing at home. But rather than trying to block them out, he learned to think within the rhythm of the songs instead! This boosted his concentration so much that he even started singing songs in his head on purpose during tournaments, just to keep his mental energy up.

You can cultivate your mental resilience like the author by deliberately putting yourself into situations that challenge your concentration. If you’re a writer, why not open a window and welcome the sound of your neighbors mowing their lawn as you work? By challenging your brain, you can only make it stronger.

بهم‌ریختگی‌ها فرصتی برای پرورش انعطاف‌پذیری هستند.

تصور کنید به بهترین شکل ممکن تمرکز کرده‌اید که ناگهان تلفنتان زنگ می‌خورد. کودکانتان می‌آیند تا با شما بازی کنند یا پدر و مادرهایمان وارد اتاق می‌شوند تا سؤال مهمی را بپرسند. آیا آزرده می‌شوید؟

وقتی با ناراحتی، استرس یا عصبانیت به بهم‌ریختگی‌ها واکنش نشان می‌دهیم به این معناست که در منطقه سخت قرار داریم. در این موقعیت، حس می‌کنیم دنیا باید با ما و وضعیت ذهنی کنونی‌مان همکاری کند اما روش دنیا فرق دارد! ما باید بتوانیم تابع شرایطی کم‌تر از حد نرمال باشیم.

چگونه؟

با وارد شدن به منطقه نرم. به این معنا که کنار بیاییم و هر شرایطی که با آن روبه‌رو می‌شویم را بدون توجه به این که چقدر پر دردسر‌اند، قبول کنیم. این تغییر، باعث پرورش انعطاف‌پذیری در زمان وقوع بحران‌ها می‌شود.  

برای مثال، یک بار نویسنده بازی مهم شطرنج را به خاطر آهنگی که نه بیرون بلکه در ذهنش مدام پخش می‌شد از باخت اما این کافی بود تا تمرکز زیادی که برای مدیریت محاسبات در بازی بود را از دست بدهد.

با درک این موضوع به عنوان مشکل شروع کرد موقع تمرین در خانه موزیک پخش کند اما به جای تلاش برای جلوگیری از آن یادگرفت هم‌زمان با ریتم آهنگ‌ها فکر کند! این موضوع تمرکزش را چنان بالا برد که حتی برای حفظ انرژی ذهنی خود در طول مسابقات از روی عمد شروع به خواندن آهنگ در سر خود کرد.

می‌توانید انعطاف‌پذیری ذهنی خود را مانند این فرد با قرار دادن عمدی در موقعیت‌هایی که تمرکز شما را به چالش می‌کشد، پرورش دهید. اگر نویسنده هستید، چرا پنجره‌ای را باز نمی‌کنید و موقع کار به صدای ماشین چمن‌زنی همسایه گوش نمی‌کنید؟ تنها با به چالش کشیدن ذهنتان است که می‌توانید آن را قوی‌تر کنید.

Learn efficient recovery techniques to boost your performance.

We all know that we perform at our best after a good night’s sleep. Despite this, it’s often too tempting to sacrifice some shut-eye and study late into the night instead. Resist it!

Insufficient rest leads to repetitive, inefficient and imprecise thinking. Why? Because our mind is only able to stay focused on one thing for a limited time. After resting, our minds are better able to snap back into powerful concentration. The more able you are to clear your mind within a break, the better your performance will be upon returning.

Superior performers can actually make full mental recoveries in short periods of time, as short as one minute breaks between chess match rounds. Psychologists at the Human Performance Institute (HPI) in Orlando discovered that training the ability to relax in short moments of inactivity is a decisive factor in progress toward becoming a leading performer.

So how can you practice your recoveries? Consider taking up cardiovascular interval training. This means performing a series of short, high-intensity workouts with regular rests distributed throughout. HPI discovered that there is a physiological connection between cardiovascular interval training and the ability to quickly release stress and recover from mental exhaustion.

 You can even practice cardiovascular interval training on a stationary bike. First, ride with high resistance, which will rocket your heart rate. Then slow down for a minute on low resistance, thus lowering your heart rate. Then sprint again until your heart rate is high. Then slow down again. And repeat!

The more you do it, the longer it’ll take to raise your heart rate and the quicker you’ll be at lowering it. With intensive training you will have better endurance, helping you relax more effectively when you need it most.

راهکارهای مؤثر بازیابی برای بالا بردن عملکرد خود را یاد بگیرید.

همه می‌دانیم که بعد از خوابی خوب در طول شب بهترین عملکرد را خواهیم داشت. با این وجود وسوسه می‌شویم، چشم‌هایمان را فدا کنیم و تا دیر وقت درس بخوانیم. اگر این فکر به سراغتان آمد آن را رد کنید!

استرحت کم باعث ایجاد فکرهای تکراری، ناکارآمد و نادرست می‌شود. چرا؟ چون مغزمان می‌تواند فقط روی یک مورد برای مدت معینی تمرکز کند. بعد از استراحت، مغزمان می‌تواند باقدرت دوباره تمرکز کند. هر چه بیشتر بتوانید با وقفه ذهن خود را پاک کنید، کارآیی بهتری بعد از هر بار بازگشت به سرکارتان خواهید داشت.

عملکردی عالی باعث می‌شود کل مغز در زمان کوتاهی مثل یک دقیقه وفقه بین دوره‌های بازی شطرنج، بازیابی شود. روانشناسان مؤسسه عملکر انسان(HPI)  در شهر اورلاندو فهمیدند که تلاش برای به دست آوردن آرامش در زمان‌های کوتاه بدون تحرک عامل تأیین‌کننده پیشرفت در جهت دستیابی به عملکردی برجسته است.

حالا چگونه بازیابی را تمرین می‌کنید؟ آموزش اینتروال قلبی عروقی را در نظر بگیرید. با این کار یک سری تمرینات کوتاه‌مدت با شدت بالا را با استراحت منظم انجام می‌دهید. HPI دریافت که ارتباطی روانشناختی بین آموزش اینتروال قلبی عروقی و توانایی ابراز سریع استرس و بازیابی از خستگی‌های ذهنی وجود دارد.

حتی می‌توانید آموزش اینتروال قلبی عروقی را با دوچرخه‌ای ثابت انجام دهید. اول، با قدرت تمام برانید که باعث می‌شود که ضربان قلبتان ناگهان بالا رود. سپس یک دقیقه از شدت آن کم کنید که باعث پایین آمدن ضربان قلب می‌شود. بعد سرعت را زیاد کنید تا ضربان قلبتان بالا برود. دوباره آهسته انجام دهید و این روند را تکرار کنید!

هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، زمان بیشتری طول می‌کشد تا ضربان قلبتان بالا برود و زودتر پایین می‌آید. با تمرین فشرده، استقامت بهتری خواهید داشت که به شما کمک می‌کند در مواقع نیاز آرامش بیشتری داشته باشید.

Create a routine to get into the zone.

Do you have problems getting into the zone? Do you find yourself easily distracted in important meetings or when faced with a deadline? These situations can be incredibly frustrating. Wouldn’t it be great if there was a switch you could flick that instantly took you into peak performance mode?

Good news: that’s not as impossible as it sounds! By creating and practicing a routine, you can summon your best performance. Think of a moment, situation or activity during which you experience complete and serene focus – moments that make you feel like nothing else in the world exists.

Suppose this moment for you is swimming. Keep this in mind as you create a four- or five-step routine to precede this activity. Let’s say you eat a light snack, do a 15-minute breathing exercise or other meditation practice, stretch for ten minutes and listen to your favorite song. Then go swimming!

If you repeat this routine everyday, you create a powerful physiological connection between the routine and the performance you give afterward in the swimming pool. As this routine becomes completely natural to you, you can transplant it from swimming to work, practicing it before important meetings or crucial tasks.

Finally, once you’ve got your routine down, you can condense it into a shorter time frame. Often, we don’t have an hour before any important moment to go through our routine. But we can make our routines more flexible, by altering the steps a little.

You could exchange the light snack for heavier breakfast to have more energy for longer, or shorten the meditation or stretching outside by a minute, and listen to the song on your way to work.

By slowly and gradually adjusting the routine, you can condense it to few minutes. And with constant practice, the masters of this technique reach a state where only thinking about a part of the routine triggers their high-performance state.

برای وارد شدن به منطقه نرم، روال روزمره‌ای ایجاد کنید.

آیا در وارد شدن به منطقه مشکل دارید؟ آیا به آسانی در جلسه‌ای مهم یا نزدیک شدن به زمان تحویل کار تمرکز خود را از دست می‌دهید؟ این موقعیت‌ها می‌توانند به شدت اذیت‌کننده باشند. آیا اگر سوئیچی وجود داشته باشد که بتواند شما را فوراً به حالت اوج عملکرد برساند، عالی نخواهد بود؟

خبر خوب این است که کاری که گفتیم آن طور که به نظر می‌رسد غیر ممکن نیست! با ایجاد و تمرین روال عادی می‌توانید بهترین عملکرد خود را داشته باشید. به لحظه، موقعیت یا فعالیتی فکر کنید که تمرکزی کامل و شفاف را در آن‌ها تجربه کردید. لحظه‌هایی که باعث می‌شد فکر کنید هیچ موجود زنده‌ای وجود ندارد.

فرض کنید می‌خواید شنا کنید. به خاطر داشته باشید قبل از انجام آن این فعالیت چهار یا پنج قدم طبق روال نیاز است. میان وعده‌ای سبک میل کنید، پانزده دقیقه ورزش یا دیگر تمرینات مراقبه‌ای را انجام دهید، ده دقیقه فعالیت کششی انجام دهید و به آهنگ مورد علاقه خود گوش کنید. سپس شنا کنید!

اگر این روال را هر روز تکرار کنید، ارتباط روانشناختی قدرتمندی بین روال و عملکردتان بعد از استخر برقرار خواهید کرد. وقتی این روال برایتان عادت شود می‌توانید به جای شنا آن  را برای انجام کار عوض کنید و قبل از جلسه‌ای مهم یا تکالیف سخت تمرین کنید.

در نهایت وقتی، به این روال مسلط شدید می‌توانید آن را در مدت زمان کوتاه‌تری انجام دهید. گاهی قبل از کاری مهم زمان زیادی نداریم تا روال خود را انجام دهید اما می‌توانید آن را با کمی تغییر، انعطاف‌پذیر کنید.

می‌توانید به جای میان وعده‌ای سبک، صبحانه سنیگین‌تری میل کنید تا برای مدت زمان بیشتری انرژی داشته باشید یا یک دقیقه مراقبه و حرکات کششی انجام دهید و در مسیر موسیقی گوش کنید.

با تنظیم آرام و تدریجی روال خود می‌توانید آن را در چند دقیقه فشرده کنید و با تمرین مداوم، به نحوی بر این تکنیک مسلط می‌شوید که تنها با فکرکردن به بخشی از این روال باعثث تحریک عملکرد عالی فرد می‌شود.

Final summary

Anybody can achieve superior performance with the right mind-set, perseverance, dedication and strategy. Using performance psychology methods, you can learn to manage your ability to focus and relax, switching between them as needed.

خلاصه نهایی

هر کسی با ذهنت درست، پشتکار، فداکاری و استراتژی می‌تواند به بهترین عملکرد دست پیدا کند. استفاده از روش‌های روانشناسی عملکرد، یاد می‌گیرید که توانایی‌ تمرکز و آرامشتان را مدیریت کنید و در صورت نیاز از سوی هر کدام به سمت دیگری بروید.

مطالب مرتبط